کتاب ریشه ها

هدیه روز تولد آمریكا

نقشه‌ای در كار نبود كه پژوهش‌های مربوط به ریشه‌ها و نوشتن این سرگذشت ۱۲ سال طول بكشد. انتشار این كتاب در ۲۰۰ سالگی استقلال ایالات متحده‌ی آمریكا كاملاً تصادفی است. این است كه ریشه‌ها را به عنوان هدیه‌ی روز تولد به كشورم كه بخش عمده‌ی ریشه‌ها در آن روی داده است تقدیم می‌كنم.

با این حال موضوع آخرین پیشنهاد رهبر انقلاب برای مطالعه در مورد وحشی‌گری‌های آمریكا به شخص اوباما هم بی ارتباط نیست. آن هم نه از باب ظالم بودن، بلكه بدین سبب كه نیای او و خانواده‌اش مثل آدم‌های این كتاب به آفریقا برمی‌گردند.

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار با ده‌ها هزار نفر از فرماندهان بسیج سراسر كشور در بخشی از بیانات‌شان به شاخصه‌های استعمار و استكبار پرداختند. ایشان یكی از این شاخصه‌ها را این‌گونه معرفی نمودند: «يكى از شاخص‌هاى ديگر استعمار و استكبار اين است كه جنايت را نسبت به ملت‌ها و نسبت به آحاد بشر مجاز می‌‌شمرند و اهميت نمی‌‌دهند. اين يكى از بلاياى بزرگ استكبار در دوران جديد است.» بعد یك مثال روشن و مصداق معین هم بیان كردند كه برخورد مستكبرین با بومیان آمریكا بود و برای دومین‌بار در سه ماه اخیر از یك كتاب خارجی اسم بردند و خواندن آن را مغتنم دانستند: رمان «ریشه‌ها» نوشته‌ی آلكس هیلی. ایشان چندی پیش از این هم در دیدار با فرماندهان سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی از كتاب «نگاهی به تاریخ جهان» جواهر لعل نهرو با موضوع استعمار اسم برده بودند.

ادامه مطلب...

ادامه نوشته

با چادر به استقبال حضرت ولیعصر(عج) میروم 4

وقتی چادر به سر از خونه خارج شدم یه حس دیگه ای داشتم.حس می کردم خدا داره نگاهم میکنه و بهم لبخند میزنه.الآن دقیقا دو ساله که چادری ام.تنها دختر چادری خانواده.اون حسو هنوز دارم.انقدددددددددر شیرینه که با همه ی دنیا عوضش نمی کنم.اینم بگم که دیگه هیچوقت چادر از سرم نیفتاد.الآن یک حرفه ای هستم!!!اوایل خانوادم زیاد اسقبال نکردن.همه فکر می کردن که یک هوس زودگذره و از سرم میفته اما الآن دیگه همه عادت کردن و با چادر بیشتر دوستم دارن.

تو این دوسال خدای عزیزم کادو های خیلی خوبی برام فرستاد،دیگه نماز صبحم قضا نمیشه،همه ی نمازامو سروقت می خونم،مشرف شدم نجف،کربلا،کاظمین،سامرا،چند وقته دیگه هم قراره برم مکه انشاالله...هرچقدر شکرشو بجا بیارم بازم نمی تونم حقشو ادا کنم....بزرگترین افتخارم تو دنیا اینه که دختر مسلمان شیعه ی ایرانیم و عشق فاطمه ی زهرا(س) و خاندانشون تو دلمه.


پایان.


پ.ن:خب اینم از این داستان.امیدوارم مفید فایده قرار گرفته باشه.

با چادر به استقبال حضرت ولیعصر(عج) میروم 3

وقتی برگشتیم دیگه مثل قبل نبودم,دیگه از آرایش کردن خوشم نمیومد.هنوز مانتو های قبلیمو می پوشیدم اما همش معذب بودم.شروع کردم کم کم رو خودم کار کردن.اول آرایشمو قطع کردم بعدم ریزه ریزه مقنعمو تنگ کردم.دیگه همه تو دانشگاه متوجه تغییراتم شده بودن.اواخر فروردین ماه یه روز مقنعمو نگاه کردم دیدم حدود ده دوازده سانت درزشو دوختم!!!از خودم خجالت کشیدم!!دیگه مانتو هام برام شده بودن مثل قفس.چادرمم دست خیاط بود و هنوز آماده نشده بود.یه روز تو مهمونی خونه ی یکی از دوستام اعلام کردم که به زودی قراره چادری بشم,اصلا استقبال نکردن!

بالاخره چادرم آماده شد,ایام فاطمیه بود و نیمه های اردیبهشت بود.یادمه کسی خونه نبود.می خواستم برم بانک. دلو به دریا زدم و چادرو سر کردم و زدم بیرون.جلوی بانک از تاکسی که پیاده شدم چادر از سرم افتاد و فرش زمین شد!ناامید شدم.چند روز گذشت,فردا روز شهادت حضرت فاطمه(س)بود.ظهر بود جلوی تلویزیون نشسته بودم.قرار بود نیم ساعت بعد با دوستم بریم کتابخونه.گوینده ی تلویزیون گفت فاطمه(س)با حجاب بود.وقتی آقامون حضرت ولی عصر ظهور کنن هم همه باحجاب میشن,پس چه خوبه که از الآن بریم استقبال!همونجا به حضرت زهرا متوسل شدم و تصمیم قطعی گرفتم.....


ادامه دارد.....

با چادر به استقبال حضرت ولیعصر(عج) میروم 2

مادرم همیشه به سخنرانی های آقای پناهیان که از تلویزیون پخش می شد گوش می داد.یادمه پاییز بود منم کنار مادرم داشتم به سخنرانی گوش می دادم.الآن اصلا یادم نمیاد حاج آقا دقیقا چی گفت,فقط می دونم یه جمله گفت که حکم تلنگر داشت برام.ازون به بعد کلمه ی حجاب وارد ذهنم شد و بهش فکر کردم اما خیلی سخت بود. من عادت نداشتم به اونجور پوشش و سر کردن چادر برام محال بود!

نیمه ی دوم اسفند ماه بود,شب آغاز ولایت امام زمان(عج),بازم جمکران.بیست و دو ساله بودم اما هنوز به زیارت آقا امام رضا(ع) مشرف نشده بودم.اون شب دعا کردم و فقط همینو خواستم!فردا صبحش بلیط گیرمون اومد!!!رفتم پابوس امامم,چادرمو از خود آقا خواستم چون می دونستم خودم نمی تونم,خیلی برام سخت بود.روز آخر وقتی داشتیم از حرم بر میگشتیم از مادر خواستم برام پارچه چادری بگیره,وقتی وارد یکی از مغازه های اطراف باب الجواد شدیم مادرم رفت سراغ پارچه های چادر نماز!!!وقتی بهش گفتم چادر مشکی میخوام,یه کم تعجب کرد,گفت مطمئنی؟بعد با کمال میل بهترین پارچه ی چادری رو برام خرید....

ادامه دارد.....

با چادر به استقبال حضرت ولیعصر(عج) میروم 1


71014158081266097353.jpg

محجبه که نبودم هیچ،تو خانوادمون هم هیچکس چادری نیست...از شش هفت سالگی کنار مادرم نماز می خوندم،با یه چادر نماز سفید با گلای ریز که خودش برام دوخته بود.تو همه بازیام بدون استثناء اون چادر همراهم بود.یا به عنوان شنل ازش استفاده می کردم یا دامن یا همون چادر.متاسفانه بزرگتر که شدم اصلا مساله حجاب جزو مشغولیات ذهنیم نبود.هیچ وقت بهش فکر نکرده بودم!اما مادرم در عین حال که چادری نیست خیلی مقید و با حجابه.

منو با خودش می برد جمکران.اوایل برام حکم سرگرمی داشت،به خصوص اینکه خالمم با دخترخاله هام میومدن،کلی خوش میگذشت!بعد از چند وقت خالم اینا از شهری که توش زندگی میکردیم رفتن و از قم و جمکران دور شدن اما من هنوزم شبای چهارشنبه با مادر می رفتم جمکران ولی دیگه از شیطونی خبری نبود.کنار مادر می نشستم و فقط می نشستم!!!منتظر می موندم تا دعای توسل تموم بشه و برگردیم!یه دفعه هوا سرد بود.رفتیم تو مهدیه،اونجا برای اولین بار به روضه ای که مداح برای امام حسین(ع)می خوند گوش دادم و برای اولین بار گریه کردم،چه گریه ای!!! انگار یه بغضی بود که خودمم ازش خبر نداشتم اما شکست و چه خوب شکست!!!بعد از اون انگار چشم و گوشم آگاه تر شدن!اون موقع خبر نداشتم گریه برای امام حسین(ع) چه کارا که نمی کنه!!!!

..........

ادامه دارد......... 

دیدار پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر كشور با رهبر انقلاب


حضرت آيت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح چهارشنبه (1392/8/28) در اجتماع پر شكوه دهها هزار نفر از فرماندهان بسيج، بسيج را مظهر ثبات، افتخار و ابهت نظام اسلامی برشمردند و با تبيين ويژگيها و روشهای فريبكارانه و حق ناپذير استكبار جهانی و در رأس آن آمريكا، ايستادگی و اقتدار ملت را تنها راه مأيوس شدن دشمن برشمردند. 


حضرت آيت الله خامنه ای در اين اجتماع عظيم، بسيج را مظهر عظمت ملت ايران و نيروی كارآمد درونی كشور دانستند و تاكيد كردند: بسيج، برای دوستان نظام و انقلاب و كشور، مايه خرسندی و اميد و اعتماد، و برای بدخواهان و دشمنان و كينه ورزان نظام اسلامی، مايه بيم و هراس است.


همچنين سردار سرتيپ محمدرضا نقدی رييس سازمان بسيج مصتضعفين نيز در سخنانی با اشاره به جهاد همه جانبه پايگاه های مقاومت به عنوان ستون فقرات بسيج گفت: امروز پايگاه های بسيج كانون بيداری و تكيه گاه امن برای مردم هستند.

وی تأكيدكرد: دشمن تمام لشكرهای زر و زور و تزوير و هزاران رسانه را عليه كشور بسيج كند، سوزنی از مسير ولايت عقب نشينی نخواهيم كرد.

در ابتدای اين ديدار همچنين جمعی از بسيجيان حاضر در مراسم برنامه ی «پرچمداران تمدن اسلامی» را اجرا كردند.


                                                                            «دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای»